سفارش تبلیغ
صبا ویژن
























بهانه

 

 

به دست خویش برپا کرد بزم سوگواری را

چنین آشفته بنیان کرد رسم غمگساری را


دو دستش بسته و با مرهم اشکش دوا کرد او

هزار و نهصد و پنجاه زخم باز و کاری را


چه دارد تا که آرامش کند این لحظه های سخت

بگو آخر چه درمانیست درد بیقراری را


به دنبال سرت آشفته و آواره می آید

که ذوقی سمت دریا میکشاند رود جاری را


برای اشک ها و ناله هایش نیست پایانی

که گفته گریه تسکین میدهد ابر بهاری را


فاطمه معصومی


نوشته شده در دوشنبه 98/6/25ساعت 5:14 عصر توسط فاطمه معصومی نظرات ( ) |


Design By : Pichak